تیم مشاوران مدیریت ایران

مشاوره مدیریت اموزش مدیریت

تیم مشاوران مدیریت ایران

مشاوره مدیریت اموزش مدیریت

تیم مشاوران مدیریت ایران

مشاوره مدیریت اموزش مدیریت

وب سایت اصلی :
http://iranmct.com

09126465584

آخرین مطالب

تیم مشاوران مدیریت ایران :

همواره یک سوال اساسی دغدغه ذهنی مدیران فروش حرفه‌ایست :  آیا عملکرد دپارتمان فروش من در بالاترین سطح نسبت به سایر شرکت‌های مشابه و رقیب است ؟

تله فروش

اگر عملکرد واحد فروش سازمانتان در سطح مناسبی نیست، نکات زیر به بهبود آن کمک خواهد نمود. تحقیقات ما در شرکت‌های صنعتی و بازرگانی نشان می‌دهد که اختلاف میان عملکرد قوی و عملکرد متوسط در واحد فروش سازمان‌ها در یک صنعت مشابه، ناشی از اختلاف بین فرهنگ پاسخگویی و نتایج حاصل از آن است.

در این تحقیق به کشف چندین "تله فروش" یا "دام فروش" نائل شدیم. تله‌هایی که از بهینه شدن فروش و افزایش بهره‌وری فروش سازمان توسط مدیریت فروش آن جلوگیری می‌نماید. تله فروش در اکثر سازمان‌ها به چشم می‌خورد. یافتن تله فروش و خنثی‌سازی آن، مهارت و هنر یک مدیر فروش کارآمد است.

در ادامه به تشریح 3 تله فروش و روش برخورد با آن خواهیم پرداخت. این مطالب را به‌کاربرده یا با مدیران خود به اشتراک‌گذارید.

تله فروش 1 : تمرکز بر نتایج

پارملر (گلف باز حرفه‌ای) درجایی گفته بود " خیلی مضحک بود، هرچه من بیشتر تمرین می‌کنم تا بهتر ضربه بزنم، خوش‌شانس‌تر می‌شوم "، به این معنا که من با کلی تمرین سعی دارم که بهترین عملکرد را نشان دهم، اما با بهتر شدن نتایجم، دیگران میزان خوش‌شانسی من را بالا می‌برند به‌جای اینکه از تمرینات پرفشار من نیز یاد کنند، زیرا اینان تنها به نتایج حاصله توجه دارند و من را با آن قضاوت می‌نمایند.

دقیقا این مسئله در فروش نیز صادق میباشد، هرچه تعداد مشتریان یک تیم فروش بالاتر رود، میزان خوش‌شانسی آن تیم در نزد تیم‌های شرکت‌های رقیب بالا می‌رود، حال‌آنکه افزایش تعداد مشتریان، نتیجه تلاش بیشتر فروشندگان آن تیم بود.اگر تلاش بیشتر شود، فروشنده به تعداد بیشتری از مشتریان بالقوه برخورد نموده و درنتیجه احتمال برخورد وی با مشتری آماده خرید افزایش می‌یابد. آیا شانس در اینجا محلی از اعراب دارد ؟

فروش، هرگز اتفاقی نیست. فروش نتیجه فعالیت، تمرکز و مدیریت فرایند فروش است.

فعالیت، یک شاخص ارزیابی عملکرد پیشرو میباشد. فعالیت، از طریق اندازه‌گیری حجم خالص فعالیت‌های پیرامون کشف مشتریان بالقوه، صورت می‌پذیرد (مانند : تماس تلفنی با مشتریان بالقوه، پروپوزال‌های ارسال‌شده، شبکه‌سازی، فروش از طریق شبکه‌های اجتماعی، جلسه با مشتریان، ... ). اما کیفیت عملکرد در هر فعالیت نیز بسیار مهم خواهد بود. از طریق افزایش مربیگری مستقیم، برگزاری جلسه با تک‌تک فروشنده‌ها و بررسی مجدد فرایندهای فروش، مدیریت فروش افزایش کیفی و کمی فروش را تضمین نماید.

ادامه مطلب :  تله فروش چیست و چگونه باید با آن مقابله نمود ؟


تلگرام خبرنامه مدیریت تجارت

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.

IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

تکنیک‌های فروشندگی در طول زمان و با تغییر الگوهای مصرف و سطح آگاهی مشتریان، تغییر می‌نماید. تکنیک‌های فروشندگی که بر اساس متدهای آموزش فروش متداول و صرفا تجربی طراحی شد، دیگر منسوخ است. تجربه نشان داد دوره‌های آموزش فروش با عناوین آموزشی عمومی چیزی جز اتلاف پول، زمان و انرژی سازمان نیست.

به همین دلیل در اروپا و آمریکای شمالی، شرکت‌های بزرگ و کوچک حاضر در صنعت، به دنبال آموزش "برنامه‌ریزی-عصبی کلامی"  Neuro-linguistic programming: NLP (ان ال پی) و آموزش فروش کارکنان بر اساس "هیپنوتیزم پنهان" می‌باشند.

آموزش فروش ال.ان.پی LNP

تئوریسین‌های اولیه NLP معتقد هستند که بین فرایندهای عصبی و الگوهای رفتاری و پردازش کلامی، ارتباطی وجود دارد که می‌تواند از طریق تجربه آن را برنامه‌ریزی و یاد گرفت و  می‌توان از این رویکرد برای هدف ویژه‌ای در کار و زندگی، بهره گرفت و حتی به این شیوه بتوان مسیر زندگی را تغییر داد.

گاه به‌جای NLP از واژه Covert Hypnosis به معنای هیپنوتیزم پنهان نیز استفاده می‌شود.

هیپنوتیزم پنهان به معنای تلاش به برقراری ارتباط با بخش ناخودآگاه مغز فرد، بدون اطلاع وی است. هیپنوتیزم پنهان در طول یک مکالمه معمولی اتفاق می‌افتد. گاه به هیپنوتیزم پنهان  Sleight of Mouth به معنای "تردستی زبانی" نیز گفته می‌شود.

هدف از هیپنوتیزم پنهان و NLP

 با اعمال تغییراتی در ناخودآگاه مخاطلب، در نحوه رفتار وی تغییراتی ایجاد نماییم و فرد را متقاعد میسازیم که ذهنش به‌صورت ارادی تغییر نموده است. هنگامی‌که این کار با موفقیت انجام شود، مخاطب از اینکه هیپنوتیزم شده و یک تغییر غیرمعمول در او به رخ‌داده ، مطلع نمی‌گردد.

اکنون با بهره‌گیری از تکنیکهای NLP، عناوین و مطالب دوره " آموزش تکنیک‌های فروشندگی حرفه‌ای" را تعریف می‌نماییم.

این روش‌های روان‌شناسی متقاعدسازی، باید با خصوصیات مخاطبین (مشتری بالقوه) تطبیق یابد. در این روش فروش به فروشنده بسیار تاکید می‌نماییم که هدف صرفا فروش محصول نیست و تمرکز باید بر افراد و برقراری ارتباط با آن‌ها باشد. به‌کارگیری تکنیک‌ها و روش‌های افزایش فروش با NLP بسیار مفید و کمک می‌نماید تا مشتری را رصد بر اساس شخصیت،رفتار و کردار وی با وی تعامل نمایید تا اثرگذاری شما بر وی به حداکثر برسد.

توجه : مدرسی که بتواند از NLP در حوزه فروش بکارگیرد، باید علاوه بر تحصیلات آکادمیک، حتما دو ویژگی داشته باشد :

  • مطالعات آزاد در حوزه NLP از رفرنس‌های روز دنیا
  • تجربه عملی "فروش رودررو" یا "فروش تلفنی" در بازار سنتی همان کشوری که قصد آموزش این تکنیک‌ها به فروشندگانش را دارد. زیرا که باید دغدغه فروشنده، ریسک‌ها و مشکلات جاری در بازار ، مشخصات فرهنگی و عکس‌العمل‌های مشتریان را شخصا تجربه نموده باشد.

در طی دوره آموزش افزایش فروش با NLP ، فروشنده با خودشناسی  فروش را می‌آموزد . زیرا که ما معتقدیم : هنگامی در شناخت دیگران موفق خواهید بود، که شناخت دقیقی از خود داشته باشد. اولین گام در دیگر شناسی، خودشناسی است.

در ادامه به بیان برخی نکات در خصوص فرایند آموزش فروش حرفه‌ای با تکنیک NLP خواهیم  پرداخت . این نکات را در زمان به‌کارگیری تکنیک‌ها در جریان فروش و متقاعدسازی مشتری، مدنظر داشته باشید. حتما این نکات نزد هر فروشنده غیرحرفه‌ای و یا فروشنده باتجربه‌ای مفید خواهد بود.

ادامه مطلب :  آموزش تکنیک‌های فروشندگی حرفه‌ای : افزایش فروش با NLP


دریافت نرم افزار اندروید IranMCT
نرم افزار اندروید تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT App

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم بوده و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.

IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اهمیت آموزش فروش

تیم مشاوران مدیریت ایران:

اهمیت آموزش تکنیک‌های فروشندگی حرفه‌ای برای سازمان

نقش و جایگاه آموزش فروش حرفه‌ای در سازمانتان چیست ؟  آیا  فقط "خوب است که باشد" یا "باید" در سازمان باشد ؟

آیا آموزش فروش یک کار تجملی محسوب می‌گردد که هر وقت بودجه‌ای بود آن را در فهرست کارهایمان قرار دهیم و یا باید جزئی از برنامه‌ریزی استراتژیک در مسیر دستیابی به اهداف عالی سازمان باشد؟ آیا عناوین و مطالب آموزش فروش با نیاز سازمان، توانایی مالی، استعداد نیروی انسانی و بودجه اجرایی سازمان منطبق است ؟

  • برخی مدیران، آموزش را اتلاف زمان می‌دانند و اعتقاددارند که نیروی فروش باید در حین کار و با کسب تجربه، همه‌چیز را بیاموزد.
  • از سوی دیگر سازمان‌هایی هستند با برگزاری دورهای آموزشی و فرستادن فروشندگان به سمینارهای علمی در حال اتلاف پول و انرژی خود هستند.

هر دو مورد فوق اشتباه است. یادگیری نیروی فروش بر اثر آزمون‌وخطا هزینه‌های جبران‌ناپذیری برای سازمان در پی خواهد داشت. چه مشتریان وفاداری که با اشتباه یک فروشنده غیرحرفه‌ای از برند رنجیده‌خاطر شده و چه مشتریان جدیدی که دیدگاهشان نسبت به سازمان منفی شده خواهد شد.

 البته "دلایل عدم موفقیت دوره آموزش فروش" بسیارند. دوره آموزشی باید برای هر سازمانی جداگانه همخوان (Customize) گردد. هنگامی‌که مطالب آموزشی، برای کارکنان یک اتوشویی، یک شرکت فنی و یک آژانس املاک، دقیقا مشابه باشد، پس یک نسخه آموزشی ثابت برای تمام کسب‌وکارها پیچیده‌ایم. آیا این امکان دارد؟ اگر مطالب آموزشی به کلی‌گویی بپردازد، پس آموزش عمومی و نه حرفه‌ای و نه تخصصی است. آموزش عمومی در کتاب‌ها نیز وجود دارد، پس چرا سازمان برای آموزش عمومی با اثربخشی پایین، بودجه بالایی تخصیص می‌دهد ؟

اهمیت آموزش تکنیک‌های فروشندگی حرفه‌ای برای نیروی فروش

1- آموزش فروش سبب افزایش درآمد

بخش فروش؛ عامل اصلی تولید پول در سازمان بوده و تقریبا بقیه بخش‌ها، پشتیبان عملیات فروش هستند. در یک فضای کسب‌وکار رقابتی، همه رقبا سخت به دنبال جلب نظر مشتریان به‌سوی برند خویش هستند. تعهد فروشنده به ارائه محصول مناسب، به مشتری مناسب و در زمان مناسب بسیار ضروریست. با آموزش صحیح فروشندگان، هرگونه اتلاف زمان توسط فروشنده حذف می‌گردد. شاید محصول شما بهترین محصول بازار باشد، اما آیا به بهترین شیوه و در بهترین زمان به مشتری معرفی‌ میگردد؟

ادامه مطلب : اهمیت آموزش تکنیک‌های فروشندگی حرفه‌ای


    دریافت نرم افزار اندروید IranMCT
    نرم افزار اندروید تیم مشاوران مدیریت ایران IranMCT App

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم بوده و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    Customer Relationships: The Driving Force of Your Business


    The single greatest asset your business has is your relationship with your customers. Erode it, and your business will play a Sisyphean game of trying to gain more buyers faster than your customers leave you.

    The Purpose of Business
    The relationship you have with your customers is central to the purpose of your business.

    Peter Drucker wrote: “If we want to know what a business is we have to start with its purpose. And its purpose must lie outside of the business itself. In fact, it must be in society since a business enterprise is an organ of society. There is only one valid definition of business purpose: to create a customer.”

    In other words, the business must find a potential need that exists within the society it operates and create the desire to fill that need in people. Before the business creates the need, it only exists as a potentiality.

    Drucker continued his observations: “Because it is its purpose to create a customer, any business enterprise has two—and only these two—basic functions: marketing and innovation. They are the entrepreneurial functions.”

    You create a customer by marketing a need to them—turning a potentiality into an actuality—and then fulfill the need through innovating a product.

    Needs, as Maslow observed, cannot be entirely fulfilled.  This lack of fulfillment creates a situation where the customer comes back to you over and over again to seek further fulfillment. This repetition creates a long-term relationship.

    The Foundation of The Relationship
    Through marketing you create an expectation and through the product you fulfill—or hopefully exceed—the expectation. Through marketing you create the potential for trust and through the product you actualize the trust.

    The more often you create this cycle, the stronger the bond between the company and the customer becomes. But, it also becomes more dangerous to break it: The closer the relationship, the more the customer trusts you and the more betrayal will hurt.

    This isn’t something to run from, but rather embrace. Trust is the key to all successful, healthy relationships.

    Accelerating Relationship Erosion
    Customers are continuing to place more and more value on the relationships they have with businesses. According to the February 2016 CMO Survey, customers will place more emphasis on product quality and service in the coming year.

    Customers want you to show that you care enough about them that the products you sell live up to high standards and that your level of service reflects how much you care about them as individuals: things anyone would want out of any relationship.

    But, according to the same study, the gap is widening between acquisition and retention: companies are acquiring customers at faster rates but they’re keeping less of them.

    This stems from a lack of understanding what customers truly want from the business in the long-term. This erosion is a failure to understand the true purpose.

    If the gap continues to widen, eventually there won’t be any customers left that an organization has the potential to satisfy.

    Onward
    Next week we take a look at how and why many organizations have failed to understand their customers for decades and are continuing down the same increasingly deadly path.

    Until then, ask yourself: How well do you understand your business’s purpose? How strong is your company’s relationship with its customers? How likely are they to leave you for someone else?
    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    تیم مشاوران مدیریت ایران :

    برنامه بازاریابی (طرح بازاریابی, مارکتینگ‌پلن, Marketing plan) و طرح کسب‌وکار (طرح توجیهی, بیزینس‌پلن, Business Plan) هردو جنبه‌های ضروری یک تجارت موفق هستند.

    این برنامه تنها به جهت ایجاد یک نظم در فعالیت‌های سازمان تدوین نمی‌گردند، بلکه به دیگران نیز کمک می‌کند که تا از موفقیت و شکست شما عبرت گیرند. از زمانی که تولید بر اساس تقاضای مشتری و شرایط اقتصادی بازار صورت می‌پذیرد، برنامه بازاریابی و طرح کسب‌وکار ضرورتی است در راستای تطبیق و تکامل سازمان با این شرایط.

    اگر بخواهیم رابطه بین طرح کسب‌وکار و برنامه بازاریابی را روی یک پیتزا تشریح کنیم، طرح کسب‌وکار همان نان پیتزا و مارکتینگ‌پلن برش‌های آن است.برنامه کسب‌وکار یک نمای کلی از تمام ابعاد مهم شرکت به ما عرضه می‌نماید. برنامه بازاریابی بر استراتژی‌ها و تلاش‌های منجر به فروش و کسب درآمد تمرکز دارد.

    هنگامی‌که یک کارآفرین به دنبال پایه‌گذاری کسب‌وکاری است، با شرایط و درخواست‌های متعددی مواجه است، شرایطی که می‌تواند وی را از مسیر اصلی خود منحرف نماید. بالا بودن میزان اطلاعاتی موردنیاز و سپس تحلیل این اطلاعات برای تصمیم‌گیری‌های آتی می‌تواند موجب سردرگمی و اعمال فشار بر وی شده و نهایتا موجب ترک عرصه گردد. دو تا از مهم‌ترین منابع اطلاعاتی که  هر کارآفرینی برای کسب موفقیت به آن مراجعه نماید، مارکتینگ‌پلن و بیزینس‌پلن می‌باشند.  هردو برای هر استراتژی کسب‌وکار مهم هستند؛ سوال اینجاست که کدام مهم‌تر از دیگری است و چرا ؟

    برنامه کسب‌وکار

    بیزینس‌پلن، تصویری کلی و همه‌جانبه از کسب‌وکار فراهم می‌سازد؛ که شامل اطلاعاتی در خصوص کارکنان، فعالیت‌ها، موقعیت جغرافیایی، ابعاد بازاریابی و اقتصادی، همچنین بیانیه مأموریت و اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت سازمان است.  گاه طرح توجیهی در نقش ابزار مالی، ارائه‌دهنده اطلاعات به وام‌دهنده‌ای است که می‌خواهد از وضعیت فعلی، میزان نیاز و قدرت بازپرداخت سازمان، اطلاع پیدا نماید.

    غالب افراد، برنامه کسب‌وکار را به‌عنوان دستیار کسب‌وکار جدید خویش بشمار می‌آورند.

    طرح توجیهی نه‌تنها به توسعه استراتژی‌های رقابتی کمک می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که آیا فعالیت‌ها و عملیات اجرایی سازمان منطبق با برنامه‌ها و پیش‌بینی‌ها است یا خیر .

    برنامه بازاریابی

    برنامه بازاریابی دارای جزئیات عملیاتی است که سازمان برای دستیابی به اهداف و اجرای ماموریت، بدان نیاز دارد.

    این برنامه بیان‌کننده قیمت‌های نقطه‌ای، بازارهای هدف و رقابت است و نشان می‌دهد که چگونه سازمان از طریق تبلیغات،حضور در نمایشگاه‌های تجاری و معرفی مشتری جدید توسط مشتری قبلی، به مشتری جدید دست میابند.

    مارکتینگ‌پلن توضیحی در خصوص چگونگی مواجه سازمان با چالش‌های پیش رو ارائه می‌دهد. مارکتینگ‌پلن کلیدی‌ترین بخش یک بیزینس‌پلن است که به جزئیات گزارش تحقیقات بازار بسیار نیازمند است.

    کدام بر دیگری برتری دارد ؟

    کلیت برنامه استراتژیک کلان سازمان در سند بیزینس‌پلن آورده می‌شود. باوجودآنکه مارکتینگ‌پلن و سند برنامه‌ریزی راهبردی بازاریابی سازمان، خود بخشی از این برنامه استراتژیک هستند، اما درون سند بیزینس‌پلن نیز هستند.

    اول مرغ بود یا تخم‌مرغ ؟! اینجاست که نشان می‌دهد این دو لازم و ملزوم هم هستند.

    تحلیل گران مالی و وام‌دهندگان به‌راحتی مارکتینگ‌پلن را از درون بیزینس‌پلن، استخراج می‌نمایند. درجایی که کارآفرینان به دنبال جذب منابع مالی هستند، وام‌دهندگان به دنبال بررسی اعداد و ارقام مالی سازمان خواهند بود، در این مسیر، برنامه استراتژیک سازمان نیز می‌تواند در جهت ارزیابی صلاحیت سازمان، موردبررسی واقع شود و اگر سند برنامه بازاریابی استراتژیک در دسترس باشد ( به‌شرط آنکه از اطلاعات واقعی و صحیح استفاده‌شده باشد) آن نیز مورداستفاده قرار خواهد گرفت.

    مخاطب هدف :

    تفاوت دیگر بین طرح کسب‌وکار و طرح بازاریابی در خصوص مخاطب هدف است. درحالی‌که هر دو به جهت ایجاد درآمد تهیه می‌شوند، اما برای گروه‌های مخاطب متفاوتی محیا می‌گردند.

    تصمیم سازان سازمان با بهره‌گیری از سند برنامه‌ریزی استراتژیک به دنبال جذب منابع مالی و منابع اولیه برای فعالیت سازمان هستند.

    برنامه بازاریابی استراتژیک متمایل به مشتریان و نحوه خدمت‌رسانی به آنان است. مارکتینگ‌پلن حاوی پیام برند و روش مشتری مداری سازمان می‌باشد.

    • مخاطب طرح کسب‌وکار : مدیران اجرایی کلیدی درون سازمان و اعضای بیرونی کمیته مالی سازمان است.
    • مخاطب طرح بازاریابی : این سند با مشتریان به اشتراک گذاشته نمی‌شود، اما محتویات آن مستقیما روی مشتریان تاثیر دارد.

    به‌روزرسانی :

    هر دو برنامه باید در دوره‌های زمانی مشخصی موردبازنگری قرار گیرد. معمولا طرح کسب‌وکار سالی یک‌بار و برنامه بازاریابی به‌صورت فصلی موردبازنگری قرار می‌گیرند. بررسی دوره‌ای به ما این اطمینان خاطر را می‌دهد که کسب‌وکار سازمان بر اساس استراتژی‌های تعریف‌شده، در حال پیش رفتن است. مقایسه اقدامات انجام‌شده با برنامه‌ریزی از پیش تعریف‌شده به ما این امکان را می‌دهد که میزان موفقیت برنامه‌ها را تشخیص و در صورت نیاز، استراتژی‌ها را بر اساس شرایط اقتصادی به‌روزرسانی نماییم.

    منبع : تفاوت برنامه بازاریابی با طرح کسب‌وکار چیست ؟

    دریافت خبرنامه تیم مشاوران مدیریت در تلگرام هفته‌ای یکبار (بدون درج تبلیغات)

    تلگرام خبرنامه مدیریت تجارت

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع، پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    تیم مشاوران مدیریت ایران :

    علم عصب (علم بر پایه ساختار عصبی / علم عصب پایه Neuroscience ) ابزاری جدید برای تبدیل هنر فروش به علم فروش و ارائه تعریف علمی از فروش است.

    فروش عصبی NeuroSelling

    فروش عصبی  Neuro Selling چیست ؟

    بر اساس علم عصب، فروش عصبی (نوروسلینگ) عبارت است از بکارگیری تاکتیک ها و استراتژیها که ماشه اولیه خرید را در ذهن مشتری میکشد و فرد را به سمت شروع فرایند تصمیم گیری برای خرید محصولات و خدمات سوق میدهد.

    از اوایل هزاره جدید، تمام کتاب و مطالب نوشته‌شده حوزه فروش حرفه‌ای Professional Selling بر اینکه فروش یک هنر است، تاکید داشته و یک عبارت را تکرار می‌نماید : "هنر فروش The Art of the Sale”.

    اما همان‌طور که قبل در مطلبی تحت عنوان " همیشه حق با مشتری نیست" نیز اشاره نموده‌ام، برخی عبارت و واژه‌ها در طی زمان کارکرد خود را ازدست‌داده و یا به حالت دیگر تغییر هویت خواهد داد. چرا در مقابل تغییر مقاومت نماییم ؟

    واژ "هنر فروش" نیز با افزایش سطح دانش بشر در حوزه روانشناسی و علم عصب‌شناسی، دچار تغییر شده است و به "علم فروش" تبدیل‌شده است. به این معنا که از یک عمل خلاقانه و صرفا مبتنی بر ایده پردازی و خلاقیت فردی به یک شیوه علمی و مبتنی بر آمار، اطلاعات و تحلیل رفتاری-روانشناختی فروش و فروشنده تبدیل‌شده است که البته همچنان با حضور خلاقیت فردی، این روند تسهیل شده و به فروش موفق نائل خواهد شد.

    • هنر فروش موفق : به‌کارگیری تکنیک‌های فروش حرفه‌ای + خلاقیت فروشنده
    • علم فروش : تحلیل رفتاری،روان‌شناختی، عصبی فروش و فروشنده

    در مقاله‌ای به اصل پارتو 80/20 اشاره و متذکر شدیم که 80% از میزان فروش یک سازمان توسط 20% فروشندگان انجام می‌شود. این 20% همان فروشندگان حرفه‌ای هستند. اما چرا این 20% ، به این میزان موثر هستند؟

    همه این آمار و اطلاعات را در اختیار داریم؛ اما واقعا چرا این دسته از فروشندگان به این میزان موفق هستند ؟
    به همین صورت ما اطلاعاتی در حوزه "علم خرید Science of Buying" در اختیار نداریم (این با مدیریت رفتار مصرف‌کننده متفاوت است) که توضیح دهد چرا مردم این کالا را به این صورت خریداری می‌نمایند.

    برای مثال تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد :

    اگر مشتری با چند کالای مشابه و به سه قیمت متفاوت مواجه گردد، تمایل اغلب آنان به انتخاب قیمت متوسط است.

    تا اینجا، قادریم که نشان دهیم چرا این نحوه تصمیم‌گیری صحیح است، اما قادر به توضیح اینکه چرا و چطور مشتری به این تصمیم می‌رسد، نیستیم.

    سوال مهم اینجاست :
    چرا تا پیش ‌از این ، فروش را یک علم نمی‌دانستند ؟
    زیرا تاکنون، هر زمان که به فکر پژوهشی علمی در حوزه فروش می‌افتادیم، به دنبال استفاده از روشی علمی نظیر تحلیل‌های آماری و نتایج حاصل از آن بودیم(مانند تعداد تماس‌های فروشنده و یا مدت‌زمان مکالمه فروشنده) و یا از تست‌های روانشناسی برای آزمودن رفتار و شخصیت فروشنده استفاده می‌نمودیم.

    تحلیل آمار و ارقام به ما می‌گوید که "چه اتفاقاتی رخ‌داده است"، اما در مورد اینکه "چرا این اتفاق رخ‌داده است" و یا چطور از شکست بپرهیزیم و موفقیت را تکرار نماییم، بحثی به میان نمی‌آید.

    اما هنگامی‌که سخن از علم فروش است، به فروشنده توصیه می‌کنیم که در گام بعدی باید دقیقا چه انجام دهد و چه انجام ندهد. اینجا دیگری جایی برای استفاده از برخی جملات کلیشه‌ای نیست. مثلا:

    در تفکر هنر فروش : اگر بخواهم فروشنده‌ای استخدام کنم، حتما باید شبیه آقای ایکس باشد. بسیار فروشنده خوبی است.
    در تفکر علم فروش : اگر بخواهم فروشنده‌ای استخدام کنم، باید این چند خصوصیت را داشته باشد تا بتواند به این چند هدف دست یابد.

    در هنر فروش، مقایسه بین فروشنده‌ها صورت پذیرفته ، حتما تعدادی از فروشندگان سرخورده می‌گردند، در علم فروش، هر فروشنده نسبت به توانایی‌های خویش تحلیل می‌گردد.

    به یاد داشته باشید که فقط تکیه نمودن به تست روانشناسی، مانند شیر یا خط انداختن است، زیرا ابعاد شخصیتی هر فروشنده ریشه در ذات و خصلت‌های وراثتی افراد نیز داشته و همه آن اکتسابی نیست.
    فرض که بخواهید تحقیقی در مورد فروشنده‌های شرکت خویش با عنوان " عامل انگیزشی درونی که می‌تواند باعث بهبود کار فروشنده گردد، چه هستند ؟" .

    اما واقعا "انگیزش درونی" یعنی چه؟

    ازآنجاکه ابزار ما برای ارزیابی فروش کافی نبود، در حقیقت رسیدن به "علم فروش" نیز غیرممکن بود. صرف‌نظر از هزاران تلاش که در مسیر تبدیل فروش به علم فروش صورت پذیرفته بود، هنوز هم فهم ما و تعریف ما، همان تعریف هنر فروش بود.

    علم عصب (شناخت علمی بر پایه ساختار عصبی) Neuroscience یک ابزار جدید

    گفتیم که درگذشته، تنها می‌توانستیم در مورد "چه اتفاقی رخ‌داده است" تحقیق نموده و نتایج حاصله و یا رفتار ضمن خرید را تحلیل نماییم.
    اما پاسخی برای چرایی آن وجود نداشت، زیرا که جواب چرایی، در مغز خریدار و فروشنده باقی می‌ماند و هرگز آشکار نمی‌شود.

    علم عصب به ما محققین این اجازه را می‌دهد که نحوه عمل و پاسخ مغز خریدار و فروشنده را در حین معامله با دقت موردمطالعه قرار دهیم.
    این عمل سبب آن است که اطلاعات بسیار دقیق‌تر و با جزئیات بیشتری از نحوه تفکر خریدار و فروشنده کسب نماییم. اطلاعاتی که تا پیش‌ازاین، از ابزارهای تحقیق شناخته‌شده، حاصل نشده بود.

    برای مثال در یک گزارش تحقیقی از دپارتمان علوم اعصاب کالج پزشکی بیلور در تگزاس که در خصوص مطالعه روی هفتادوشش نفر داوطلب با عنوان " بازی چانه‌زنی" صورت پذیرفته بود و رفتار خریدار و فروشنده در هنگام مذاکره را مورد ارزیابی قرار می‌داد. اسکن مغزی خریداران و فروشندگان این مطالعه نشان داد که پاسخ‌های مغز افرادی که بلوف می‌زدند و افرادی که بلوف نمی‌زنند، بسیار متفاوت است.(تصویر مقایسه‌ای از همین پژوهش  http://goo.gl/ChqIPS )

    همان‌طور که میدانید، قسمت اصلی یک مذاکره، چانه‌زنی بر سر قیمت است. تمرکز این مطالعه نیز بر آن بود که در زمان مذاکره بر سر قیمت، چگونه مغزهای خریداران و فروشندگان عکس‌العمل نشان می‌دهند.

    اهمیت علم عصب در حوزه فروش در این است که اطلاعاتی خوبی در خصوص عملکرد مغز، پیش و پس از عملیات خریدوفروش در اختیار ما قرار می‌دهد.

    نکته : شاید بپرسید که در کتاب مدیریت رفتار مصرف‌کننده نیز ما در خصوص الگوی تصمیم‌گیری مطالبی خوانده‌ایم. پس چگونه این عمل جدید است ؟ باید عرض نمایم که اگر تمام فصول کتاب را مطالعه نموده باشید، تنها در خصوص روند تصمیم‌گیری مغز در حین خرید، توضیحاتی ارائه‌شده است و تمام تمرکز آن بر روی تصمیم‌گیری و انتخاب کالا است و نه تحلیل مغز قبل و بعد مذاکره و یا نحوه فهم اختلاف بین موارد مشابه و نیز تشریح استدلال تمایز قیمتی .

    چرا فروش حالا یک علم است؟

    علم عصب (علم عصب پایه) این اجازه را می‌دهد که مواد شیمیایی آزادشده تحت شرایط مختلف درون مغز را مورد بررسی قرار دهیم. این مواد شیمیایی مانند کدهایی هستند که پرده از اسرار چگونگی تحلیل اطلاعات در مغزمان برمی‌دارد. برای مثال، ورزش، میزان آزادسازی مواد شیمایی که موجب ایجاد حس استرس در بدن می‌شود را کاهش می‌دهد. پس ورزش می‌تواند موجب افزایش بهره‌وری در کارهای استرس‌زایی نظیر شغل فروشندگی گردد.

    همچنین تحقیقات نشان داده است که زنجیره‌ای از واکنش‌های شیمیایی در پس فرایندهای مغزی وجود دارد که منجر به "خود انگیزشی" در فرد می‌گردد.

    حال که این ابزار در اختیار ما است، می‌توانیم با اندازه‌گیری میزان مواد شیمیایی مغز افراد و سپس مقایسه آن با اعداد به‌دست‌آمده از مغز افراد موفق، با این نتیجه دست‌یابیم که چه میزان از این مواد شیمیایی در مغز نشان‌دهنده یک فروشنده با خود انگیزشی بالا و یا پایین است.
    به‌عبارت‌دیگر اغلب مفاهیمی که تاکنون برای ما در هاله‌ای از ابهام و به‌صورت کیفی بود به شاخص کمی (عددی) تبدیل می‌گردد.

    علم عصب در حوزه برندینگ و تبلیغات بسیار کاربرد دارد. تحقیقات نشان داده که هرگاه ما چیزی را به یاد می‌آورد، مغز اطلاعات ذخیره‌شده خویش را بار دیگر دسته‌بندی و ساختاردهی می‌نماید که سبب می‌شود تا بتوان محتوایی را تغییر، جایگزین و بعدا به یاد آورد.

    به یادسپاری و به یادآوری، پایه و اساس برندسازی و تبلیغات است. حال بهتر می‌توانیم بفهمیم که چرا برخی پیام‌ها توسط مغز نادیده و برخی برای مدت طولانی در ذهن می‌مانند.

    حال می‌توان چرایی پس هر رخ داد را توضیح داد و بدین گونه است که هنر فروش به علم فروش تبدیل‌شده است.

    توجه داشته باشید برای به‌کارگیری آخرین نتایج تحقیقات در این حوزه، فقط به مقالات معتبر از دانشگاه‌هایی نظیر Harvard, Stanford, UCLA مراجعه نمایید.

    مطلب مرتبط : نورو مارکتینک (بازاریابی عصبی) NeuroMarketing


    منبع : فروش عصبی NeuroSelling - (نوروسلینگ)

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع، پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    تیم مشاوران مدیریت ایران :

    آیا به فکر شروع یک کسب‌وکار آنلاین هستید ؟ باید بدانید که انتخاب نام مناسب، می‌تواند کلید موفقیت شما باشد. حقیقتا یک نام می‌تواند شما را موفق و یا نابود کند. 
    شاید باورش سخت باشد، اما تعداد زیادی از صاحبان کسب‌وکار فقط با انتخاب نام تجاری Brand name مناسب سرنوشت سرمایه خود را از همان ابتدا رقم زده‌اند.

    انتخاب نام برند brandname

    در آغاز تجربه شخصی خود را در مواجه با یک نام بیان می‌نمایم. چندین سال پیش، کارفرمایی Evita Eshita را به‌عنوان اسم برند خود انتخاب نموده بود (مهم نیست که معنای ان چیست یا از کجا آمده) و تنها سرعت خوانش بالا و آهنگین بودنش، مبنای انتخاب شدنش بود.

    اما مشکلات اساسی این نام برند چه بود ؟ این نام بسیار طولانی و به یادسپاری آن بسیار سخت بود.

    این نام به آن کارفرما صدمه مالی جبران‌ناپذیری زده بود و همواره خود را سرزنش می‌نمود، زیرا که تمام دارایی خود را صرف تبلیغات و برندسازی نموده بود، اما درنهایت حتی هزینه تبلیغات این برند بازنگشته بود.

    انتخاب یک نام مناسب برای کسب‌وکار می‌تواند سبب موفقیت و یا دشواری تجاری شما گردد.

    مردم چیزی را می‌خرند که بتوانند آن را مجددا به یادآورند.

    انتخاب نام برند

     

    نام ساده‌ای با کمتر از 15 حرف انتخاب نمایید:

    هنگامی‌که ما به کارفرمایانمان در انتخاب نام برند کمک می‌نماییم، تلاشمان بر ان است که اسامی مدنظر را از چندین وجه (بیش از هشت وجه) استانداردشده‌ای ، مورد ارزیابی قرار دهیم.
    انتخاب نام یک نام ساده، قدرت به یادسپاری را بالا برده و همچنین مشتریان بالقوه و بالفعل سازمان به‌راحتی شما را در تمام شبکه‌های اجتماعی میابند. برای مثال تمام مخاطبین ما می‌دانند که با @iranmct ما در تمام شبکه‌های اجتماعی در دسترس هستیم. حالا فرض که نام یک برند "رهامان نادران" است که به‌صورت @rahamannaderan نوشته می‌شود. حتی خواندش هم سخت است، چه برسد به یادآوری.

     

    از یکی از ساختارهای انتخاب نام باید استفاده نمود:

    تعداد زیادی روش برای انتخاب نام تجاری وجود دارد، اما برخی از بهترین آنان به شرح زیر است .


    1- اسم فرد
    اسم تجاری شما می‌تواند ناشی از اسم فردی و یا ترکیبی از اسامی اشخاص باشد. مانند : پوشاک هاکوپیان، رستوران بابا قدرت، بستنی نعمت، طلای پرسته / Armani , Ferrari, Dolce & Gabbana
    می‌توانید نام یکی از اقوام، دوستان یا فردی که به آن علاقه دارید بر روی کسب‌وکار خود قرار دهید. خلاق باشید.


    2- نام برند ادغامی
    ادغام دو یا چند اسم مشخص برای تولید یک اسم جدید. 
    مانند : قاسیر (قاسم+امیر) 
    Microsoft (microcomputer + software)
    Pinterest (pin + interest)


    3- نام برند دو یا سه‌کلمه‌ای
    انتخاب نام برندی که توصیف‌کننده محصولات و خدمات شما است. نام ایجادشده باید به دو حالت باشد :
    - ترکیب یک صفت و یک اسم 
    - ترکیب یک قید و یک فعل
    مانند : American Express. پیک تیزپا .

    خیلی به این ترکیب دقت نمایید، کلماتی انتخاب نمایید که حتما توصیف‌کننده کسب‌وکارتان باشد.


    4- خلق یک کلمه جدید
    گاها برای کارفرمایانمان کلمات جدید خلق می‌نماییم که تمام مشخصات یک برند را دارد اما معنایی ندارد و گاه نیز از کلماتی استفاده منماییم که تاکنون کاربرد تجاری نداشته‌اند. این نوع کلمات باید با فرایند برندینگ و تبلیغات، به یک برند تبدیل گردد. 
    این کلمات حتما باید ساده و قابلیت به یادسپاری بالایی داشته باشد. برخی نمونه‌های موفق این نوع انتخاب اسم‌ها عبارت‌اند از : 
    Google
    Twitter
    Ikea

     

    انتخاب نام شبکه‌های اجتماعی

    حال که لیست نام‌های مدنظرتان به تعداد مشخص و محدودی رسیده است، نوبت ان است که آیا این نام در شبکه‌های اجتماعی نیز قابل ثبت است یا خیر. اگر نام موردنظرتان را نمی‌توانید به‌صورت یک دامین یا در شبکه‌های اجتماعی ثبت نمایید، دنیا به پایان نرسیده است. حتما راهی حرفه‌ای و وجود دارد تا نام مدنظر را به‌گونه‌ای تغییر داد تا هم شما و هم دنیای وب، آن را قبول داشته باشند.

     

    مطالب مرتبط:

     تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    تیم مشاوران مدیریت ایران:

    استخدام بهترین فروشنده یکی از مشکلات اساسی تمام کارآفرینان، مدیران بازاریابی و فروش است. استخدام فروشنده با دو سوال همراه است :

    1- چطور یک فروشنده بیابم ؟
    2- بهترین فروشنده برای سازمان من چه خصوصیتی دارد؟

    پاسخ مناسب به این سوالات سبب انتخاب فروشنده مناسب می‌گردد. فروشنده‌ای که البته در عمل خوب باشد و نه بر روی کاغذ، زیرا برخی از جویندگان کار، نحوه نوشتن یک رزومه کاری حرفه‌ای خوب را می‌دانند و تنها بر روی کاغذ عالی هستند. انتخاب درست در نهایت موجب صرفه‌جویی زمانی و مالی است.

    چهار نوع فروشنده

    برای تشخیص بهترین و مناسب‌ترین فروشنده، ابتدا باید مشتریان خود را دسته‌بندی نمایید، از خود بپرسید: چه کسی هستید، چه می‌فروشید و چه نوع خریداری برای شما خریدار ایده‌آل است. 
    آیا این خریدار ایده‌آل، آمادگی خرید محصولات شما را دارد؟ آیا این نوع مشتری، برای بلندمدت، مشتری ما خواهد بود و یا در کوتاه‌مدت ؟ اگر این مشتری برای مدتی برای خرید به ما مراجعه ننمود،چگونه این مشتریان را به خرید مجدد متقاعد نماییم.
    انتخاب این مشتریان بر اساس ارزش انتقالی محصولات است یا قیمت ؟ آیا شهرت مشتریان بالقوه باشهرت شما همخوانی داشته و در یک راستا است ؟ آیا مشتریان با کارکنان شما با احترام برخورد می‌نمایند ؟
    پس از پاسخ به تمام سوالات فوق، حال میدانید که مشتری شما چه کسانی است، بنابراین باید برای این نوع مشتری، فروشنده خود را انتخاب نمایید.
    با شناخت نوع مشتری، فروشنده‌ای که قادر به جذب و فروش محصولات شما به این نوع مشتری است را بیابید.
    پیش‌تر در مقاله‌ای فروشندگان را به دو تیپ شخصیتی در بین فروشندگان : فروشنده شکارچی و فروشنده کشاورز تقسیم نموده‌ایم، اکنون به تکمیل آن مطلب خواهیم پرداخت.
    چهار نوع فروشنده وجود دارد، بر اساس چرخه عمر کسب‌وکار خویش، باید یک، دو و یا هر چهار نوع فروشنده را در تیم فروش خود داشته باشد.

    چهار نوع فروشنده :

    1- فروشنده شکارچی (فروشنده صیاد):

    هنگامی‌که قصد خرده‌فروشی یک محصول گران‌قیمت نظیر ساختمان، خودرو و یا سیستم نرم‌افزاری را دارید(تعداد محصول کم و حاشیه سود بالا) ، این نوع فروشنده انتخاب مناسبی است.
    فروشنده شکارچی پس از پیدا نمودن طمع اصلی (صید ایده‌آل)، زمان زیادی صرف پایان بخشیدن به معامله می‌نماید. اما این فروشنده انتخاب مناسبی برای ایجاد یک رابطه بلندمدت و ریشه‌دار با مشتریان نیست.


    2- فروشنده کشاورز:

    توانایی این فروشنده در ایجاد رابطه بلندمدت بین شرکت و مشتری است. اگر علاقه‌مندید که مشتریانتان دائما با شما در ارتباط باشند تا بتوانید محصولات جدید را نیز به آنان پیشنهاد نمایید، فروشنده کشاورز بهترین انتخاب برای شماست.

     

    3- فروشنده پیش‌آهنگ (فروشنده پیش‌قراول):

    هنگامی قصد توسعه بازار و رفتن به حضور در بازارهای جدید را دارید، حتما وسوسه خواهید شد که فروشنده‌های حرفه‌ای خود را در ابتدای کار و برای افزایش سهم بازار در آن نقاط جغرافیایی به آنجا منتقل نمایید. اما هنگامی‌که فروشنده به خصوصیات آن بازار جدید، آشنایی ندارد؛ بهتر است که یک پیش‌آهنگ از همان منطقه استخدام نمایید. بهتر آن است که این فروشنده از بین فروشندگان یکی از رقبا اصلی خود از همان منطقه به‌عنوان سرپرست فروش دفتر جدید، استخدام گردد.


    4- فروشنده چوپان(فروشنده گله‌دار):

    اگر قصد توسعه محصولات و معرفی محصول جدید دارید، شما به یک فروشنده چوپان نیاز دارید، کسی که در حوزه کاری شما، چهره شناخته‌شده‌ای است و اطلاعات کافی در خصوص ماهیت بازار و رقبا دارد. این فروشنده می‌تواند یک دسته از خریداران را مانند یک گله به دنبال خود کشیده و به‌سوی محصول جدیدتان هدایت نماید.
    پس از انتخاب مناسب نوع فروشنده، روند استخدام را به‌صورت حرفه‌ای با ارزیابی عملکرد و کارت امتیازی وی انجام دهید.
    تعداد زیادی مصاحبه انجام دهید، حتما با معرفان فرد نیز ارتباط داشته باشید. هرگز کارجویان را فروشندگان قبلی خویش مقایسه ننمایید. حتما با سرپرست فروش در خصوص این فروشنده، مشورت ننمایید. حتما به رفتار،گفتار، استعداد و تجربه وی توجه کامل نمایید.


    چهار نوع فروشنده : کدام فروشنده مناسب سازمان شماست؟

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی

    تیم مشاوران مدیریت ایران :

    زبان بدن Body Language حاوی اطلاعات بسیار جالب و هیجان‌انگیزی در خصوص نحوه تفکر دیگران نسبت مسائل پیرامونشان است.البته اگر بدانیم به دنبال چه چیزی باید باشیم !

    به قول شرلوک هولمز : سرنخ‌ها همیشه در مقابل چشمانمان است، تفاوت من با شما در این است که میدانم به کجا باید نگاه کنم و به دنبال چه چیزی باید بگردم.

    bodylanguage زبان بدن

    چه کسی علاقه ندارد که بداند در ذهن دیگران چه می‌گذرد، مخصوصا هنگامی‌که بازخورد طرف مقابل برایتان بسیار حائز اهمیت است . کاربرد زبان بدن در محیط کار و زندگی بسیار بالاست، مثلا:

    1- پشت میز مذاکره برای خرید یک محصول، اخذ نمایندگی
    2- بازاریابی محصول و فروشندگی حرفه‌ای
    3- اعتبار سنجی وعده یک مدیر به کارکنان
    4- ارزیابی فرد در هنگام مصاحبه شغلی 
    5- تحلیل گفته‌های یک شخصیت سیاسی درزمان مصاحبه تلویزیونی 
    6- اعتبار سنجی گفته‌های یک دوست
    7- ارزیابی گفته‌های یک خواستگار
    ...

    زبان بدن ازآنچه تاکنون در کتاب‌ها و مقالات و سایت‌ها مطالعه نموده‌اید، اطلاعات بیشتر در اختیار افراد متخصص قرار می‌دهد. تحقیقات دانشگاه UCLA نشان می‌دهد که 7% ارتباط بر اساس لغات بیان‌شده و 38% بر اساس نحوه بیان لغات (آهنگ صدا) و 55% ناشی از زبان بدن است. (تحقیق انجام شده توسط Albert Mehrabian، استاد روانشناسی، نتایج تحقیقات وی تحت قانون ۷٪ -۳۸٪ -۵۵٪ بسیار شناخته شده است)

    همان‌طور آمار فوق نشان می‌دهد، قدرت ایجاد ارتباط از طریق زبان بدان بسیار بالاتر از دیگر موارد است که به همین نسبت نیز میزان انتقال اطلاعات نسبت به سایر موارد بیشتر خواهد بود. توانایی تحلیل زبان بدن، یک ابزار یا برگ برنده در هر مذاکره‌ای است. توانایی ارزیابی و تفسیر زبان بدن، برای هر مذاکره‌کننده ( فروشنده،خریدار،کارمند،مدی،همسر) به‌مثابه یک صلاح سری برای پیش برد اهداف مذاکره، خواهد بود.

    شرکت تلنت اسمارت نیز اخیر تحقیقاتی در خصوص زبان بدن انجام داده است که نشان می‌دهد در حدود 90% از افرادی که دارای هوش عاطفی /هوش احساسی بالایی هستند، بر قدرت برقراری ارتباط غیرکلامی بسیار تاکید داشته و از آن به‌خوبی بهره می‌برند.

    برای رسیدن به موفقیت، در مذاکره بعدی خود به موارد زیر با دقت نمایید :

    1- دست‌به‌سینه / پا روی پا انداختن ، برای نشان دادن مخالفت با ایده شما

    در هنگام صحبتتان، اگر فرد مقابل پا روی پا اندازد و دست‌به‌سینه بنشیند، می‌تواند نشانه‌ای از عدم موافقت وی با موضوع صحبت شما باشد و یا حداقل نشانی از خسته شدن و غیر جذاب بودن موضوع صحبت شما باشد. حتی اگر این حالت فیزیکی دست‌ها و پاها با لبخند زدن و نشان دادن علاقه به کلام شما باشد، همچنان زبان بدن داستان دیگری تعریف می‌نماید. اخیرا کتابی جالبی از Calero و Nierenberg ، تحت عنوان "چگونه یک فرد را مانند یک کتاب بخوانیم" مطالعه نمود. اینان بعد از ضبط حدود 2000 مذاکره و تحلیل زبان بدن افراد، کتابی در خصوص نحوه تحلیل زبان بدن نوشتند. در این کتاب آمده است که در هر مذاکره‌ای که یکی از طرفین دست‌به‌سینه یا پا روی پا نشسته است، در انتها طرفین به نتیجه مناسبی نرسیده‌اند.
    به یاد داشته باشید که این عمل غیرارادی است. عمل غیرارادی، دروغ نمی‌گوید.

    2- لبخند با ایجاد چروک روی پوست، در دو انتهای چشم

    در نزد عموم مردم، خندیدن مترادف است باحالت خاصی از حرکت لب‌ها برای تغییر شکل دهان و گاها نشان دادن دندان‌ها. اما به یاد بدانید که دهان می‌تواند یک لبخند دروغین تحویل شما دهد، اما چشم‌ها هرگز. اثر یک لبخند حتما به چشم‌ها خواهد رسید. با هر لبخند در انتهای بیرونی چشم‌ها، حداقل 3 خط چروک عمیق، به شکل پای کلاغ ایجاد می‌گردد. غالبا مردم از خندیدن برای مخفی کردن فکری یا حسی استفاده می‌نمایند. بار دیگری که فرد مخاطب در جلسه شروع به خندیدن نمود، به گوش‌های چشمش نگاه کنید، اگر این خطوط نبود، حتما این خندیدن برای مخفی نمودن چیزی است.

    3- کپی کردن زبان بدن طرف مقابل (حالت آینه‌ای)

    حتما تاکنون در جلسات دیده‌ای که هنگامی‌که پا روی پا انداخته و یا دست‌به‌سینه نشسته‌اید ، فرد مقابل نیز متقابلا این کار را انجام داده است. اگر در هنگام صحبت، سر خود را به جهت خاصی می‌چرخانید، طرف مقابل نیز در هنگام صحبت به همان سو، روی می‌گرداند و صحبت می‌نماید. درواقع این ‌یک علامت خوب است. کپی نمودن ژست فرد مقابل، عملی غیرارادی است ، که زمانی که فکر می‌کنیم با فرد مخاطب در یک مسیر مناسب در حال حرکت بوده و نقطه مشترکی با وی داریم، از ما سر میزند.این به معنای است که مکالمه در مسیر درستی دارد و مخاطب در حال استقبال از مطالب شماست.

    4- ژست هر فرد، داستانی برای گفتن دارد

    حتما درجایی بودید که ناگهان فردی وارد اتاق می‌شود و شما بلافاصله تشخیص داده‌اید که او باید مدیر آنجا باشد.این همان اثر بسیار مهم زبان بدن در زندگی ماست. معمولا راست‌قامت، کف دست‌ها رو به پایین و باز ، به‌طورمعمول حرکات بدنی وی کاملا راحت (معضب نیست) و بدون تشریفات اداری است.مغز به صورت خودکار بین قدرت و فضایی که فرد در پیرامون خود با دست و بدن خود اشغال می‌کند، رابطه برقرار می‌نماید. اما فردی که کمی خمیده و فروافتاده راه می‌رود، حتما جای کمتری از فضای پیرامون خود را گرفته و درنتیجه دارای قدرت کمتری در سلسه‌مراتب سازمانی خویش دارد.

    5- چشم‌های دروغ‌گو

    حتما خیلی با این وضع روبرو شدید که فردی به شما گفته است، "تو چشمام نگاه کن و با من حرف بزن !". این بر اساس یک فرضیه‌ای است که والدین از کودکان خود چنین انتظاری دارند و تصور می‌نمایند که کودکی که دروغ می‌گوید، نمی‌تواند درون چشمان والدین خود زل دهنده و به‌دروغ گفتن خود ادامه دهد و تا حد زیاد حقیقت را خواهند گفت. اما با این دانش‌پایه‌ای در نزد عموم مردم، دروغ‌گوها نیز در طی قرون و اعصار بر اساس اصل تکامل، توانایی خود را در این مسیر افزایش داده و عملا با زل زدن به چشمان طرف مقابل، از این طریق سعی به اثبات حقانیت خود داشته و عملا دروغ خود را با یک عمل فریبکارانه می‌پوشانند. اما غالب این افراد از یک‌ جهت مشکل برایشان پیش می‌آید ، و آن اینکه نمی‌توانند برای مدت‌زمان زیاد در چشمان فرد مقابل نگاه کرده و آرامش خود را حفظ نمایند.

    به‌طورمعمول (در نزد سفیدپوستان) حفظ تماس چشمی بین 7 تا 10 ثانیه است.اما بیشتر این تنها زمانی که ابتدا به کلام کسی گوش می‌دهیم و بعد شروع به صحبت می‌نماییم، اتفاق می‌افتد.

    اما اگر کسی که به‌صورت مدام و حتی بدون پلک زدن به شما نگاه می‌کند، حتما در حال دروغ گفتن است.

    6- ابروهای بالابرده، نشانی از ناراحتی

    در سه حالت احساسی و عاطفی، ابروها بالا می‌روند : تعجب، نگرانی و ترس. سعی کنید در زمان یک مکالمه ساده و راحت با دوستتان، ناگهان ابروهای خود را بالا ببرید. حتما بسیار سخت و غیرمنطقی است. پس اگر در حال مکالمه‌ای ساده و راحت با فردی هستید و در آن لحظه امکان به وجود آمدن هیچ‌یک از این احساسات در فرد مقابل وجود ندارد(احساس تعجب، نگرانی و ترس) اما ابروهای فرد به سمت بالا می‌رود، حتما یکجای کار ایراد دارد و اتفاقی دیگر در جریان است.

    7- تایید یک مطلب با تکان‌های شدید و اغراق‌آمیز سر

    هنگامی‌که در حال بیان مطلبی هستید و فرد مقابل با تکان زیاد و غیرمعمول سر، کلام شما تایید می‌کند، این به معنای عدم اطمینان و حتی نگرانی وی در خصوص نظرات شماست. اگر طرحی را برای وی تشریح می‌نمایید، حتما نظر وی نسبت به طرح شما، عدم تحقق طرح است.

    8- علائم استرس ناشی از فشردن فک‌ها

    فشردن فک‌های بالا و پایین به یکدیگر، انقباض عضلات گردن، ابروهای به همین فشرده‌شده که باعث ایجاد چروک در بین ابروها است، همه این‌ها، نشانی از استرس در فرد است.
    در صورت وجود چنین علائمی، صرف‌نظر از اینکه فرد چه می‌گوید، حتما دچار استرس و شرایط موجود سبب راحتی وی نخواهد بود.


    نکته اساسی :

    اگر توانایی تحلیل فرد مخاطب از روی گفته‌هایش را ندارید، توانایی دریافت اطلاعات بسیاری از زبان بدن وی را خواهید داشت، مخصوصا هنگامی‌که پیام کلام وی با پیام زبان بدن وی، یکسان نیست.

    مطلب مرتبط : بیست و یک / 21 حالت چهره توسط محققان دانشگاه اوهایو آمریکا شناسایی شد

    منبع :  آموزش زبان بدن : 8 نکته ضروری برای فهم زبان بدن دیگران Body Language

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    نوشته شده توسط دکترسیدرضا آقاسیدحسینی

    چطور مشتریان خود را دوست می‌دارید ؟ (شاید اگر بدانیم که خود و دیگران را چگونه دوست می‌داریم، پاسخ به این سوال آسان‌تر باشد). این سوالی بسیار ساده است که به پاسخی ساده و شفاف نیاز دارد. اما واقعا بیانش دشوار است. زیرا دوست داشتن و عشق ورزیدن ، عنوانی عاطفی است و در اندازه‌گیری از نوع شاخص‌های کیفی است.

    پس چگونه یک حس را بیان نماییم ؟

    عشق به مشتری Love to Customers

    پیش از آنکه بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، باید ابتدا عشق love را تعریف کنیم .

    عشق چیست ؟

    خام باربارا فریدیکسون، متخصص روانشناسی اجتماعی، چندین دهه در خصوص احساسات مثبت به‌ویژه "عشق"، تحقیق نموده است.

    وی در کتاب خود Love 2.0 ، تعریفی از رمز و رازی که ما آن را عشق می‌نمامیم، ارائه نموده است :

    "اولین و والاترین، عشق یک احساس است، یک وضعیت لحظه‌ای که موجب تحریک ذهن و بدن می‌گردد. مثل تمام احساسات مثبت، عشق احساس درونی به ارمغان می‌آورد که موجب بروز یک موقعیت دلپذیر و کاملا پیچیده برای فرد می‌شود. این احساس، فوق‌العاده است. فراتر از این حس خوب، میکرو لحظه‌های عشق، به ‌مانند سایر احساسات مثبت، ماهیت و ساختار ذهنی شما را تغییر می‌دهد. آگاهی شما از محیط پیرامونتان را بیشتر نموده، حتی  در مورد احساسی که به خود دارید. سطح آرامش و نفوذپذیری شما را نیز بالا می‌برد. رفتار دیگران بیشتر به چشم شما می‌آید. روحتان آزاد می‌شود. معجزه عشق حتی می‌تواند به شما کمک کند تا حس یگانگی و ارتباط را لمس نمایید. عشق، تعالی ویژه است و حس می‌کنید که جزئی از یک چیز بزرگ‌تر از خودتان هستید."

    با این تعریف از عشق، کاملا مشخص است که عشق باید  جزئی جدایی‌ناپذیر از سازمانی باشد که به ماموریت خویش متعهد و اهدافش را برای ایجاد سود بیشتر به درستی تنظیم نموده است.

    شاید فکر کنید که چیزی به نام عشق در کسب‌وکار، کمیاب است. اما این‌گونه نیست. همان‌طور که فریدیکسون گفته : عشق، ارتباط است. عشق زمانی رخ می‌دهد که دو یا چند نفر، حس مثبت خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند.

    پس مسئله در خصوص بودن با نبودن عشق در سازمان و یا عشق به مشتری نیست. بلکه مسئله اصلی در خصوص میزان و درجه این عشق است.

    چهار بعد عشق :

    از کتاب True Love (از کاندیدهای جایزه صلح نوبل – تیک نات هان) چهار بعد عشق را به‌اختصار شرح می‌دهیم :

    1- لطف و عنایت : علاقه به خوشحالی دیگر، شاد نمودن دیگری.
    2- شفقت : علاقه واقعی به کم نمودن و یا جلوگیری از درد دیگران برای توانمندسازی آنان.
    3- لذت : عشق عبارتی برای توصیف لذت است. اگر لذتی در عشقتان نباشد، عشقتان واقعی نیست.
    4- آزادی : عشق ورزیدن باید به فرد یک حس آزادی و آرامش دهد.

    تمام عناصری مورد اشاره کاملا به یکدیگر مرتبط هستند و قابلیت پیاده‌سازی در فضای کسب‌وکار را دارند.

    شناخت و درک، کلید دستیابی به عشق است.

    اولین قدم در جهت عشق دادن به مشتری، اتخاذ روش مناسب برای نشان دادن لطف و عنایت سازمان به مشتری است. در این دنیای تجاری پر از رقابت، شما واقعا مجبورید که بخواهید مشتری خود را شاد کنید. این تصمیم رهبر سازمان باید به بیانیه ماموریت و اهداف نیروی انسانی ترجمه شود.

    اگر بخواهم این عشق ورزیدن را ازنقطه‌نظر یک فرد عمل‌گرا و نه صرفا آکادمیک مورد ارزیابی قرار دهم، باید بگویم که برای شروع به عشق ورزیدن به مشتری، ابتدا باید مشتری را درک کنید.

    "درک" ریشه و اساس عشق است، اگر درک نکنید، نمی‌توانید عاشق باشید.

    برای مثال : فردی بعد از تحصیل در رشته نقاشی و شناخت سبک‌ها مختلف، حس می‌کند که عاشق سبک کوبیسم است، زیرا وی آگاهی و درکی مناسبی از ریشه و علت ترسیم خطوط و نحوه نگرش نقاش پیدا نموده است و حال آن درک به عشق تبدیل‌شده است. ( همان سبکی که در کل تابلو دو عدد چشم یا یک صورت از وسط به دونیم شده دیده می‌شود همراه با تعدادی خط متقاطع و سردرگم کننده) اما افرادی که چنین درکی ندارند، این نوع نقاشی را در مقایسه با سبک کمال‌الملک، ناچیز و خالی از هنر می‌دانند.

    برای درک بیشتر و بهتر مشتری باید اطلاعات کافی در خصوص وی در اختیار داشته باشیم.

    شاید با گوش دادن به مشتری به اطلاعات مناسبی دست‌یابید. شاید متوجه رنج‌ها، چالش‌ها و سختی های مشتری در مواجه با کالا و خدمات خود شوید و با حل آنان، عشق را به مشتری منتقل نمایید. درجایی از مک لارن( نویسنده اسکاتلندی) خواندم: مهربان باش، درجایی که همه به اندازه کافی در جنگ و مبارزه هستند.

    هنگامی‌که تنش‌های افراد را درک می‌کنید، خواهید توانست بر بستر روابط انسانی و اجتماعی، با آنان همراه شده و با آنان ارتباط برقرار نمایید. این ارتباط، همان عشق ورزیدن به مشتری است.

    از شناخت تا عمل :

    تا زمانی که درد مشتری را درک می‌کنید، تنها شما هستید که شایسته برطرف نمودن تمام آن دردها خواهید بود.

    در نقش یک سازمان، شاید هرگز قادر به رفع تمام دردهای مشتری نباشید، اما چه‌کاری می‌توان انجام داد ؟

    در گام بعد باید احساسات مثبت را با مشتری به اشتراک‌گذارید. برای مثال، برندهایی نظیر خطوط هواپیمایی Southwest و یا Coca-Cola به‌صورت آگاهانه، به دنبال ایجاد احساسات مثبت در بین مشتریان خود هستند. مثال : ویدیو عشق کوکاکولا

    کسب‌وکارهایی که تلاش می‌کنند تا احساس مثبتی در بین کارکنان و مشتریان خود ایجاد نمایند، در اصل در حال اظهار عشق هستند.

    درنهایت، باید به دنبال روشی برای ایجاد حس آزادی و آرامش برای مشتری باشیم. این عمل را تقویت و ترویج آزادی فردی میگوییم.

    اگر آزادی‌های متفاوتی برای مشتریان فراهم‌سازید (مثلا آزادی در انتخاب رنگ، زمان تحویل، ... ) مطمئنا وارد قلب مشتری خود می‌شوید. کسب‌وکاری که حامی آزادی فردی مشتریانش است، حتما عملیاتش بر بستر عشق به مشتری پیش می‌رود.

    پس سرآغاز عشق به مشتری از کجاست؟

     تلاش برای عشق ورزیدن بدون شناخت، هرگز امکان‌پذیر نیست. بذر شناخت مشتری در شنیدن صدای وی و تمایل به حل مشکلات مشتری با تعهد بالاست. اینجاست که بحث خدمت به مشتری Customer Service بسیار مهم میگردد.


    منبع :  چگونه نشان دهیم که عاشق مشتریانمان هستیم ؟

     

    Book Soureces: 
    Love 2.0: Finding Happiness and Health in Moments of Connection Paperback – December 31, 2013 by Barbara L. Fredrickson Ph.D.
    True Love: A Practice for Awakening the Heart Paperback – October 11, 2011 by Thich Nhat Hanh

    تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد

    IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران
    ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر