اصول مذاکره چیزی است که میتوان آموخت ، زیراکه مذاکره یک مهارت و دانش مرتبط با آن رااصول و فنون مذاکره مینامند. معمولا کارآفرینان مذاکرهکنندگان خوبی نیستند. غالبا برای اولین بار در جایگاه مدیر یک کسبوکار ایستاده و برای ارتباط با سایر شرکتهای تامین کننده یا توزیعکننده و یا حتی اعضای سازمان خویش بر تکنیکهای مذاکره تسلط ندارند. برای تاسیس و موفقیت یک کسبوکار به صدها و گاه هزاران مذاکره نیاز است . در جایی در نقش فروشنده و در جایی دیگر در نقش مشتری باید بتوانید در قامت یک مذاکرهکننده به خوبی عمل نمایید.
مذاکره از کودکی آغاز میگردد، همان زمان که برای دیدن برنامه تلویزیونی یا بازی با وسایل خود از مادرتان زمان بیشتری تقاضا مینمودید. اصول مذاکره در مدرسه یا دانشگاه به صورت رسمی آموزش داده نمیشود و هرکس بر اساس تجربه حاصل از محیط اطراف خویش (خانواده و جامعه) به سطحی از قدرت مذاکره دست میابد.در ادامه به بیان برخی از تکنیکهای مذاکره خواهم پرداخت که میتواند شما را یاری نماید.
اصول مذاکره
۱- آمادهسازی ، آمادهسازی ، آمادهسازی
ورود به مذاکره ، بدون آمادهسازی ، جز به شکست نمیانجامد. اول از خودتان شروع نمایید. از چیزی که میخواهد مطمئن شوید. در خصوص فرد یا سازمان مقابل تحقیق نمایید، نیازهایش را بشناسید، نقاط قوت و ضعف آن را درک نمایید. شاید نیاز باشد از یک مشاوره مدیریت ، مشاوره مالی یا یک وکیل نیز کمک فکری دریافت نمایید.
۲- به زمانبندی توجه نمایید
زمانبندی در مذاکره بسیار حائز اهمیت است. سوال پرسیدن بسیار مهم است ، اما اینکه چه زمانی بپرسید، بسیار مهم است. زمان هجوم و زمان انتظار را باید در نظر داشت . دقت نمایید که اگر زمان فشار در طرف مقابل زیاد باشد حتما موجب تخریب رابطه در بلندمدت خواهد شد.
اگر به دنبال درک و شناخت درست از رفتار طرف مقابل خود هستید، خواه در یک جلسه مذاکره تجاری باشید و یا یک مکالمه عادی بین شما و یک فروشنده ، یک دوست یا مدیرتان، باید بتوانیم رفتار طرف مقابل را تحلیل و استراتژی مناسبی در نحوه مواجه با آن بیابید. پس تحلیل رفتار و علت بروز آن بسیار ضروری است. باید بدانیم که در مقابل هر عمل یا گفتهای چگونه عکسالعمل نشان دهیم تا رابطه، گفتگو یا مذاکره در زمان مدنظر انجام شود.
گاها پیش میآید که شما شاهد الگوهای مخرب تکراری در روابط خود با دیگران هستید. مثلا :
1. در رابطهای هستید که بهطرف مقابل نمیتواند "نه" بگویید. 2. در رابطهای که در آن شما همواره حالت دفاعی دارید. انگار که از شما همواره انتقاد میگردد و شما باید از خود دفاع کنید. 3. در رابطهای که فرد مقابل همواره شما را به حالت شنونده میبرد. این فرد اصلا برایشم مهم نیست که از شما بشنود و تنها اوست که حرف میزند. شما به خود میگویید که دفع بعد اینگونه نخواهد بود و من باید حرفم را بزنم.
تحلیل رفتار متقابل (Transactional Behavior (TA رویکرد علمی است که با کمک مدل آقای دکتر اریک برن به بررسی روابط بین فردی میپردازد.
تحلیل رفتار متقابل بر این نکته تمرکز و تاکید دارد که حالت و رفتار هر فرد نقش مهمی در نحوه رفتار طرف مقابل رابطه با آن فرد دارد. (تاثیر بر مدل ایجاد رابطه مقابل دارد.)
مدل TA رفتار هر فرد را به سه سطح یا سه حالت و یا سه Ego States تقسیم مینماید.
1- حالت Parent که با P نشان داده میشود و به آن حالت والد (حالت من والدینی) گفته میشود.
در این حالت ما فکر و احساسی و یا رفتاری شبیه والدین خودداریم . از کلماتی نظیر آنان نیز در مواجه اتفاقات استفاده مینماییم . مانند : بحث نکن، خجالت بکش،ساکت باش.بدبخت میشی.نگران نباش. کمکت میکنم.
2- حالت Adult که با A نشان داده میشود و به آن حالت بالغ (حالت من بالغ) گفته میشود.
در این حالت فکر و احساسی و یا رفتاری مربوط به زمان حال دارد و کاملا واقعگرایانه و منطقی است.
3- حالت Child که با C نشان داده میشود و به آن حالت کودک (حالت من کودکی) گفته میشود.
در این حالت ما فکر و احساسی و یا رفتاری مربوط به دوران کودکی خود را دوباره تجربه مینماییم. از کلماتی که در ان دوران در مواجه با اتفاقات استفاده مینمودیم دوباره بهره میگیریم . مانند : من نمیخوام، من نمیتوانم، من این را حتما میخوام ما نمیتوانیم مستقیما این حالتها را مشاهده نماییم، اما میتوانیم با مشاهده و تحلیل رفتار طرف مقابل، تشخیص دهیم که در آن لحظه کدامیک از سه حالت بر فرد حاکم است.
حالت والد و کودک نیز خود دارای زیرمجموعههایی است.
من والدینی :
1- من والدینی پرورشی
آن قسمت از شخصیت فرد که به رفتار دیگران توجه مینماید. زمانی که فرد در این حالت است، دوست دارد که برای دیگران مادری کند و برای رفتار دیگران محدودیتهایی تعیین و به آن جهت بدهد . به خیر و صلاح طرف مقابل خیلی فکر مینماید. این به معنای تحقیر کردن طرف مقابل نیست.
2- من والدینی انتقادگر / والد سرزنش گر
در این حالت فرد تحلیل ارزشی انجام داده و قضاوت گر طرف مقابل میشود. این افراد تمام پاسخهای خود را کلمه باید آغاز مینمایند.
من کودک :
1- من کودکی شاد
افرادی که در این حالت، کارهایی که علاقه دارند را انجام میدهند. اما رفتارشان برای دیگران مخرب و آزاردهنده نیست.
2- من کودکی مخرب (سازگار و ناسازگار)
افرادی که در این حالت، کارهایی که علاقه دارند را انجام میدهند. اما رفتارشان برای دیگران مخرب و آزاردهنده است.
- من کودک مخرب سازگار : رفتار فرد آزاردهنده است اما با کوچکترین سرزنش از ادامه آن پرهیز مینمایند. (مثل کارمندی که به دیر آمدن خود تا جایی ادامه میدهد که نهایتا مدیر به او اخطار دهد، سپس هرگز دیر نمیآید)
- من کودک مخرب ناسازگار : رفتار فرد آزاردهنده است اما با حتی با سرزنش به رفتار آزاردهنده خود ادامه میدهد. این افراد زیرکانه خود را به گیجی، فراموشی زده و با به تعویق انداختن برخی وظایف و امور، از خواستههای دیگران سرباز میزنند. (مثل کارمندی که باوجود گرفتن چندین اخطار و حتی توبیخ شدن، همچنان فقط از روی لجبازی به هر بهانهای دیر میآید و این کار را تا اخراج شدن یا حتی درگیری فیزیکی با مدیر خود پیش میبرد)
ما بهعنوان مشاوره مدیریت، از تمام مدیران میخواهیم که از گسترش بیشازحد شکلهای سازگاری و ناسازگاری «من کودکی مخرب» کارکنان خود جلوگیری کنند.
هنگامیکه ما در حالت بالغ هستیم، بهدوراز پیشداوری میتوانیم واقعیت موجود را دریافت و تحلیل نمایم. پس آگاهی ما در حالت بالغ بسیار بیشتر از رفتارهای برنامهریزیشده ما در حالت والد و یا حالت کاملا بیبرنامه کودکی است.
3 حالت من در یک فرد : والدینی، بالغ، کودک
در اصول و فنون مذاکره از مدل TA برای پررنگ نمودن و تقویت حالت بالغ Adult استفاده مینماییم تا تصمیمات آگاهانه و منطقی و خارج از رفتارهای احساسی و هیجانی صورت پذیرد.