ما در طول روز، همواره در حال مذاکره هستیم. مذاکره با خانواده، دوستان، همکاران و حتی مذاکره با خود. مذاکره کلید قفل ارتباط است. تمام فعالیتهای ارتباطی ما در محیط کار به نوبه خود یک مذاکره است. مذاکره برای استخدام، دریافت پاداش، دریافت وام، دفاع از برنامه پیشنهادی، خرید و فروش محصولات و خدمات سازمان. راز موفقیت فروشنده حرفهای در بکارگیری تکنیکهای مذاکره، در زمان و مکان مناسب میباشد.
برخی تصور نادرستی از مذاکره فروش در ذهن دارند. انگار فقط فروشنده یک قیمت را روی قرارداد مینویسد و مشتری کاغذ گرفته و بلافاصله آن را امضا مینماید و همهچیز تمام میشود.
اما در دنیای واقعی، مکالمات دیگری ردوبدل میگردد :
"پیش از امضا قرارداد، بهتر است در خصوص برخی جزئیات آن گفتگو کنیم".
حتی اگر اعتبار فروشنده در نزد مشتری بالقوه خیلی بالا باشد و در تمام فرایند فروش به انتظارات مشتری خود پاسخ داده باشد، همچنان بسته شدن قرارداد به بعد از مذاکره موکول میگردد. در این مرحله فروشنده از مهارت مشاوره باید به مهارت مذاکره سوییچ نماید. مهارت مذاکره فروش برای دستیابی به نتیجه برد-برد دو طرف است.
اگر دو طرف مذاکره ، مهارت کافی مدیریت مذاکره را نداشته باشند، حتما در طول زمان، این مذاکره به جهتهایی غیر سازنده و نامرتبط متمایل خواهد شد. اگر فروشنده با این 10 مهارت مذاکره فروش، خود را مسلح نماید، قادر به مدیریت مذاکره باشد.
10 مهارت مذاکره فروش
تعداد تکنیکهای مذاکره بسیار زیاد است، اما تعداد اندکی از آنان کاربردی و مفید هستند. یک مذاکرهکننده حرفهای باید تمام اصول فنون تکنیکهای مذاکره حرفهای را بداند. مهمترین تکنیکهای مذاکره فروش عبارتاند از :
اگر به دنبال درک و شناخت درست از رفتار طرف مقابل خود هستید، خواه در یک جلسه مذاکره تجاری باشید و یا یک مکالمه عادی بین شما و یک فروشنده ، یک دوست یا مدیرتان، باید بتوانیم رفتار طرف مقابل را تحلیل و استراتژی مناسبی در نحوه مواجه با آن بیابید. پس تحلیل رفتار و علت بروز آن بسیار ضروری است. باید بدانیم که در مقابل هر عمل یا گفتهای چگونه عکسالعمل نشان دهیم تا رابطه، گفتگو یا مذاکره در زمان مدنظر انجام شود.
گاها پیش میآید که شما شاهد الگوهای مخرب تکراری در روابط خود با دیگران هستید. مثلا :
1. در رابطهای هستید که بهطرف مقابل نمیتواند "نه" بگویید. 2. در رابطهای که در آن شما همواره حالت دفاعی دارید. انگار که از شما همواره انتقاد میگردد و شما باید از خود دفاع کنید. 3. در رابطهای که فرد مقابل همواره شما را به حالت شنونده میبرد. این فرد اصلا برایشم مهم نیست که از شما بشنود و تنها اوست که حرف میزند. شما به خود میگویید که دفع بعد اینگونه نخواهد بود و من باید حرفم را بزنم.
تحلیل رفتار متقابل (Transactional Behavior (TA رویکرد علمی است که با کمک مدل آقای دکتر اریک برن به بررسی روابط بین فردی میپردازد.
تحلیل رفتار متقابل بر این نکته تمرکز و تاکید دارد که حالت و رفتار هر فرد نقش مهمی در نحوه رفتار طرف مقابل رابطه با آن فرد دارد. (تاثیر بر مدل ایجاد رابطه مقابل دارد.)
مدل TA رفتار هر فرد را به سه سطح یا سه حالت و یا سه Ego States تقسیم مینماید.
1- حالت Parent که با P نشان داده میشود و به آن حالت والد (حالت من والدینی) گفته میشود.
در این حالت ما فکر و احساسی و یا رفتاری شبیه والدین خودداریم . از کلماتی نظیر آنان نیز در مواجه اتفاقات استفاده مینماییم . مانند : بحث نکن، خجالت بکش،ساکت باش.بدبخت میشی.نگران نباش. کمکت میکنم.
2- حالت Adult که با A نشان داده میشود و به آن حالت بالغ (حالت من بالغ) گفته میشود.
در این حالت فکر و احساسی و یا رفتاری مربوط به زمان حال دارد و کاملا واقعگرایانه و منطقی است.
3- حالت Child که با C نشان داده میشود و به آن حالت کودک (حالت من کودکی) گفته میشود.
در این حالت ما فکر و احساسی و یا رفتاری مربوط به دوران کودکی خود را دوباره تجربه مینماییم. از کلماتی که در ان دوران در مواجه با اتفاقات استفاده مینمودیم دوباره بهره میگیریم . مانند : من نمیخوام، من نمیتوانم، من این را حتما میخوام ما نمیتوانیم مستقیما این حالتها را مشاهده نماییم، اما میتوانیم با مشاهده و تحلیل رفتار طرف مقابل، تشخیص دهیم که در آن لحظه کدامیک از سه حالت بر فرد حاکم است.
حالت والد و کودک نیز خود دارای زیرمجموعههایی است.
من والدینی :
1- من والدینی پرورشی
آن قسمت از شخصیت فرد که به رفتار دیگران توجه مینماید. زمانی که فرد در این حالت است، دوست دارد که برای دیگران مادری کند و برای رفتار دیگران محدودیتهایی تعیین و به آن جهت بدهد . به خیر و صلاح طرف مقابل خیلی فکر مینماید. این به معنای تحقیر کردن طرف مقابل نیست.
2- من والدینی انتقادگر / والد سرزنش گر
در این حالت فرد تحلیل ارزشی انجام داده و قضاوت گر طرف مقابل میشود. این افراد تمام پاسخهای خود را کلمه باید آغاز مینمایند.
من کودک :
1- من کودکی شاد
افرادی که در این حالت، کارهایی که علاقه دارند را انجام میدهند. اما رفتارشان برای دیگران مخرب و آزاردهنده نیست.
2- من کودکی مخرب (سازگار و ناسازگار)
افرادی که در این حالت، کارهایی که علاقه دارند را انجام میدهند. اما رفتارشان برای دیگران مخرب و آزاردهنده است.
- من کودک مخرب سازگار : رفتار فرد آزاردهنده است اما با کوچکترین سرزنش از ادامه آن پرهیز مینمایند. (مثل کارمندی که به دیر آمدن خود تا جایی ادامه میدهد که نهایتا مدیر به او اخطار دهد، سپس هرگز دیر نمیآید)
- من کودک مخرب ناسازگار : رفتار فرد آزاردهنده است اما با حتی با سرزنش به رفتار آزاردهنده خود ادامه میدهد. این افراد زیرکانه خود را به گیجی، فراموشی زده و با به تعویق انداختن برخی وظایف و امور، از خواستههای دیگران سرباز میزنند. (مثل کارمندی که باوجود گرفتن چندین اخطار و حتی توبیخ شدن، همچنان فقط از روی لجبازی به هر بهانهای دیر میآید و این کار را تا اخراج شدن یا حتی درگیری فیزیکی با مدیر خود پیش میبرد)
ما بهعنوان مشاوره مدیریت، از تمام مدیران میخواهیم که از گسترش بیشازحد شکلهای سازگاری و ناسازگاری «من کودکی مخرب» کارکنان خود جلوگیری کنند.
هنگامیکه ما در حالت بالغ هستیم، بهدوراز پیشداوری میتوانیم واقعیت موجود را دریافت و تحلیل نمایم. پس آگاهی ما در حالت بالغ بسیار بیشتر از رفتارهای برنامهریزیشده ما در حالت والد و یا حالت کاملا بیبرنامه کودکی است.
3 حالت من در یک فرد : والدینی، بالغ، کودک
در اصول و فنون مذاکره از مدل TA برای پررنگ نمودن و تقویت حالت بالغ Adult استفاده مینماییم تا تصمیمات آگاهانه و منطقی و خارج از رفتارهای احساسی و هیجانی صورت پذیرد.
هنگامیکه بحث از مذاکره پیش میآید، همگان به اصول و فنون مذاکره میاندیشند، حالآنکه بخشی از این اصول مرتبط با تشریفات مذاکره و چیدمان وسایل است.
یکی از این موارد نیز مرتبط محل استقرار کارکنان، پیرامون میز جلسه مذاکره (کنفرانس یا نشست کارکنان با ریاست سازمان) است. (دقت نمایید که از کلمه رئیس و نه مدیر استفاده مینماییم)
محل نشستن فرد در پشت میز جلسه خود یک بیانیه سیاسی در مورد جایگاه و نقش فرد در فرایند گفتگو و اهمیت وی در جایگاه سازمانی خویش است.
در قرونوسطی، مقام و اصالت خانوادگی هر فرد از محل نشستن وی در مجالس رسمی مشخص میگردید و بسیار پیش میآمد که به خاطر اختلاف بر سر محل نشستن کار به شمشیر کشیدن بر روی یکدیگر میرسید. به همین دلیل است که امروزه جایگاه هر فرد در پیرامون یک میز شام رسمی با کارتهایی حاوی نام افراد مشخصشده است. حتی در امریکا، هنگامیکه وزرای کابینه برای ادای توضیحات به کمیتههای مختلف سنا حاضر میشوند، جایگاه وزیر و دستیاران وی با کاغذی از پیش مشخصشده است.
در جلسات مذاکره تجاری حرفهای و سیاسی، معمولا جایگاه افراد توسط میزبان مشخص میگردد. اینکه در زمان جلسه مذاکره در کجای میز نشسته باشید بر زبان بدن و نحوه انتقال صحیح پیام غیرکلامی به مخاطب بسیار موثر است. جایگاه فیزیکی، القاکننده نحوه درک دیگران از شماست. زیرا تا حدی از روی محل نشستن شما، میتوان پی به نقشتان در طی جلسه برد.
با در نظر داشتن موارد فوق، قصد دارم تا در مورد قواعد ناگفته اما بسیار مفید محل نشستن در اتاق جلسه مذاکره توضیحاتی ارائه نمایم.
این قواعد را بدانید. بکار گرفتن یا نگرفتن آن بر عهده شماست. اما تاکنون حداقل در چند صد جلسه شرکت داشتهام که با شرایط زیر چیدمان شده بودند.
برای درک بهتر مطالب، تصویر شماتیکی از محل یک میز مذاکره / کنفرانس رسمی محیا شده است. عرض میز در مقابل در ورودی است. جایی از میز که نزدیک در است را (پایین میز) و طرف مقابل آن را (بالای میز) مینامند.
قواعد اولیه :
1- رئیس جلسه همواره در صندلی 1 مینشیند. این صندلی معمولا دارای پشتی بلندتر و کفی ضخیمتر است (مانند یکتخت سلطنتی). اگر شما در این جایگاه نشستهاید، بهوضوح موقعیتسازمانی خود را بیان نمودهاید.
2- فرد دیدارکننده با رئیس / مخالف / معترض در سمت مقابل، یعنی صندلی 2 مینشیند. کسی که بر روی این صندلی مینشیند نشان میدهد که برنامه یا دستور کارش با رئیس متفاوت است و قصد آن دارد تا بر سر آن مذاکره نماید. این فرد میتواند رئیس اتحادیه کارگری یک کارخانه یا یکی از کارکنان مخالف طرحهای سازمان و یا مدیر سازمانی باشد که قصد ارائه پیشنهاد همکاری داشته باشد.
3- متحدین(همفکران) رئیس بر صندلی 3 و 4 مینشینند. نشستن بر این صندلیها نشان از تمایل شما به رئیس و جایگاه وی است.
4- متحدین(همفکران) فرد مخالف بر صندلی 5 و 6 مینشینند. به معنای حمایت ضمنی از فرد مخالف است.
5- افرادی که در فرایند مذاکره مشارکت ندارند باید روی صندلیهای کنار دیوار قرار گیرند. وقتی کنار دیوار باشید یعنی حتی برای گفتگو در دور میز دعوت ندارید. پس ساکت باشید. شماره 7 جایگاه دستیار یا میرزا بنویس رئیس است. شماره 8 جایگاه دستیار فرد مخالف است.
6- صندلی شماره 11 برای کسانی است تا آخرین لحظه در محل اتاق مذاکره حضورداشته و باید لحظاتی پیش از شروع جلسه اتاق را ترک نمایند. پس این صندلی نزدیک در خروجی است.
7- صندلی شماره 9 و 10 (و صندلیهای طرفین آنان) جایگاه خنثی دارند. بیانگر چیز خاصی نیستند. اما اگر جلسه در مورد مشکلات مدیریت دپارتمانهای متفاوت خود سازمان باشد، جایگاه شماره 9 محلی برای نشستن مدیری است که با مدیری که در صندلی 10 نشسته دچار مشکل شده است. مثلا مدیر بازاریابی در مقابل مدیر مالی سازمان.
8- صندلی شماره 12 و صندلیهای همردیف آنکه در کنار دیوار جایگاه افرادی است که نقشی در مذاکره ندارد و فقط قصد حضور در جلسه بهعنوان ناظر و شنوده را دارند.
موارد ویژه :
1- نزدیکی : معمولا اتاق مذاکره در نزدیکترین محل به اتاق رئیس انتخاب میشود.
2- اندازه : اگر تعداد افراد مشارکتکننده در جلسه بیش از تعداد صندلیهای موجود باشد، معمولا افراد بهصورت یک خوشه انگور در قسمت بالای میز به دور رئیس جمع میشوند. در این حالت جای شما مهم نیست. اما مهم این است که صندلی شماره یک فقط برای رئیس است.
3- جابجا شدن : صندلیهای شماره 3 و 4 برای جابجاییهای ناگهانی است. برای مثال اگر تمام صندلیها اشتغال باشد و فردی که در سلسلهمراتب از کسانی روی این صندلیها نشستهاند بالاتر بوده و وارد اتاق جلسه شده و باید گزارشی را به رئیس دهد. این صندلیها باید فورا خالی شود. پس تا زمانی که از جایگاه سازمانی خود مطمئن نیستید بر صندلی 3 و 4 ننشینید.
4- قدرت : اگر رئیس نیست و شما در جایگاه شماره1 نشستهاید به این معنا است که قصد دارید قدرت او را مستقیما به چالش بکشید. دیگران هم فکر میکنند که شما یک فرد متکبر و بی موالات هستید.
5- ارائه مطالب : معمولا تخت وایت بورد یا پرده ویدیو پروجکشن بر روی دیوار در مقابل قسمت پایین میز و روبروی رئیس است. پس در هنگام پرزنت، صندلی شماره 5 و یا 6 مطلق به پرزنت کننده است.
تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.